این طلبه جوان به چه چیزی فکر میکند؟

ساعت دوازده شب، طلبه ای جوان در حیاط خلوت  و ساکت فیضیه تنها بر روی پله ای نشسته است نباید سن و سال زیادی داشته باشد موهای صورتش کامل نشده است ،بنظر خیلی دمغ است حتی گوشی همراه هم در دست ندارد که این روزها جای تسبیح را در دست طلبه ها گرفته است، گربه ای از کنار او میگذرد اما او حوصله ندارد به گربه اعتنا کند .بنظر عمیقا از مسئله ای ناراحت است و در اعماق آن مسئله غوطه ور است اما او به چه چیزی فکر میکند؟

1-شاید او از طلبه هایی است که به مسائل اخلاقی اهمیت میدهد وامروز در جمع عده ای از طلبه ها حاضر بوده است و آنها پشت سر یکی از علما صحبت کرده اند واین طلبه شدیدا ناراحت شده است اما کاری نتوانسته است انجام دهد شاید او از اینکه غیبت درمیان برخی از طلبه ها عادی شده است ناراحت است ،شاید هم ناراحتی او از این جهت است که گناه غیبت در سلوک معنوی او تاثیر منفی داشته باشد ،زیرا او اخلاق ومعنویت حوزه را بیشتر از هرچیز دوست داشت و اصلا برای همان به حوزه آمده است او مدتها دنبال استاد اخلاق بوده است اما هنوز پیدا نکرده وکمی ناامید شده است از برخی از اساتید شنیده بود که باید بجای اینکه دنبال استاد باشد باید خود را بسازد تابا عنایت الهی استاد سراغ او بیاید واین روال را درپیش گرفته است،او حتی سعی میکند کارهای مکروه را انجام ندهد و کارهای مباح را با نیت الهی تبدیل به عبادت کند او مدتهاست که سعی کرده کوچکترین خطایی انجام ندهد اما شنیدن غیبت امروز او را سخت ناراحت کرده است.

2-شاید او نگرشهای تبلیغی دارد و فعالیتهای فرهنگی را دنبال میکند، تازه از سفرهای راهیان نور آمده است بیشتر از چهل روز در اردوگاهی مستقر بود آنجا نماز جماعت میخواند وبرای زائران راوی گری میکرد البته سنش بگونه ای نیست که جنگ را درک کرده باشد اما دوره هایی را گذرانده بود و بعضا در حد حوصله اش چندکتاب درباره دفاع مقدس خوانده است یک نفر از جانبازان دفاع مقدس وقتی راوی گری اورا شنیده بود به او گفته بود که چرا جنگ را تحریف میکنید؟اما او برای خود استدلالهای داشت،البته حجم بالای این کارها ،کمی اورا نسبت به درسهایش کم اعتنا کرده بود،سه ماه تابستان ،ایام محرم،دهه اخر صفر،ایام دهه فجر و ایام اسفندماه روزهایی بود که او برنامه اجرا میکرد ،دوستان او توانسته بودند مقاطع تحصیلی بالاتری را طی کنند،هرکدام در زمینه ای صاحب نظر شوند اما او میگفت درس میخوانیم که همین کارها را انجام دهیم حتی کارهای اجرایی وبعضا هیجانی حوصله ای بجا نگذاشته بود تا او مطالعات خود را دنبال کند.اما امروز اطلاعیه ای یک کنفرانس علمی را دیده بود که اسم یکی از دوستانش در آن بعنوان سخنران درج شده بود،آنها در یک سال باهم وارد حوزه شده بودند دوستش عمده وقت خود را مشغول درس بود وبعضی مواقع هم سفر تبلیغی میکرد،فاصله علمی و شان اجتماعی آنها تفاوت زیادی پیدا کرده واو را وادار به فکر کرده بود اما آیا دیر شده بود؟

3-شاید همبحث او آقازاده یکی از روحانیان بلند پایه قم است و بعد از مدتها دوستش او را برای شام به خانه شان دعوت کرده ،اما این طلبه از دیدن زندگی آنها متحیر شده است،خانه بسیار وسیع در بهترین نقطه شهر با اتاقهای متعدد وبسیار شکیل،مبلهای گرانبها که طلبه حتی نتوانسته بود قیمت آنها را حدس بزند . در حیاط خانه آنها سه ماشین مدل بالا دیده بود ،سر سفره کمی هم احساس خودکم بینی کرده بود وحتی بسیار مراقب بود تا بگونه ای غذا بخورد که روی لباسهایش نریزد وهمین شرایط باعث شده بود هیچ لذتی نبرد حتی شاید او الان هم احساس گرسنگی میکند،حتی نمیدانست بعضی از خوردنیهای سر سفره را چگونه میخوردند،وجالب این بود که بعد از شام آن روحانی بلندپایه فرزند خود واین طلبه را به تحمل سختیها در راه علم دعوت کرده بود وحتی گفته بود که ساده زیستی روحانیت تمام سرمایه حوزه است والبته تاکید کرده بود که بخاطر مصلحت و تکلیف مجبور شده است به نظام اسلامی کمک کند واز اینکه کمی از حوزه دور است ناراحت است.

4-شاید او برای خرید لوازم روزمره به بازار رفته بود،او و هم حجره اش ماهانه مبلغی را برای خرید کنار میگذاشتند وخرید بعهده او بود معمولا آنها سیب زمینی،گوجه،پیاز،تخم مرغ ،برنج، نان،قند وچای و... میخریدند گاهی که وضع بهتری داشتند میوه هم در حجره آنها پیدا میشد آنها معمولا در بخشی از سال که هندوانه دربازار پیدا میشد خوشحال بودند هندوانه در قم معمولا ارزان بود وحتی گاهی میشد کیلویی صد تومان آن را خرید اما بازار امروز متفاوت بود تخم مرغ که از غذاهای اصلی آنها بود قیمت تساعدی بخود گرفته بود میخواست گوجه بخرد و املت درست کنند اما قیمتها طوری بود که از خرید آن صرف نظر کرد حتی بسمت میوه ها نرفت چون وضعیت آنها معلوم بود ،اما او بفکر خود نبود بالاخره آنها با قناعت سر میکردند اما بفکر کسانی بود که در سفرهای تبلیغی آنها را دیده بود برخی از خانواده را دیده بود که چند فرزند دارند وپدر خانواده کارگری ساده و متدین است .او که معمولا اخبار تلویزیون را با علاقه دنبال میکند امشب حوصله نداشت تا  از طریق اخبار از بحران اقتصادی غرب باخبر شود.

5-شاید او دختری را دوست دارد آن دختر یکی ازآشنایان دور آنهاست با خانواده آنها رفت و آمد ندارند او در یک مراسم مذهبی بصورت اتفاقی دختر را دیده بود بنظرش دختر خوبی می آمد اما مشکلی در کار بود اول اینکه خانواده آنها پولدار بود و تا حدی فاصله طبقاتی داشتند شاید میتوانست با قول اینکه میتوانم با درس خواندن وضع مناسبی را برای دختر فراهم کنم میتوانست مشکل اول را حل کند پدر دختر نیز منطقی بنظر میرسید اما مشکل دوم سخت بنظر میرسید دختر مانتوی بود وتا بحال چادر سر نکرده بود حتی بلد نبود چادر را استفاده کند،فکر اینکه این مساله را برای خانواده اش طرح کند وی را آزار میداد خانواده آنها مذهبی وسنتی بود آنها در زمینه حجاب سختگیریهای اساسی داشتند  میترسید طرح این مساله واکنش سخت خانواده را بدنبال داشته باشد ،خواهر کوچک او که محرم رازهایش بود نیز نمیتوانست با این مساله کنار بیاید خواهر او یکی از دوستانش را برای برادرش در نظر گرفته بود ،از سوی دیگر حتی نمیدانست چگونه میتواند به آن دختر برساند که اورا دوست دارد تصور اینکه آن دختر با شخص دیگری ازدواج کند برایش قابل تصور نبود.

ساعت یک بامداد است هوا گرچه خنک و مطبوع است اما پله  با سنگ مرمر پوشانده شده است و پاهای او احساس سرما میکند بلند میشود تا به حجره برود احتمالا تصمیمهایی گرفته است ومیخواهد از نو شروع کند.

تابلوی اعلانات مدرسه فیضیه

تابلوی اعلانات اولین جایی است که طلاب و فضلا در بدو ورود به مدرسه فیضیه با اشتیاق فراوان به آن مراجعه میکنند تا در جریان آخرین اخبار حوزه و روحانیت قرار گیرند ،مدرسه فیضیه و دارالشفا شش تابلوی اعلانات دارد یکی از آنها متعلق به مرکز مدیریت است و یکی دیگر متعلق به بسیج است این دو تابلو پشت شیشه قرار داشته و حالت رسمی دارند و فقط متصدیان میتوانند آن را مدیریت کنند اما چهارتا از این تابلو ها حالت عمومی دارند نه شیشه دارند، نه حفاظ و نه مدیری بلکه حالت مردمی دارند هرکسی میتواند با در دست داشتن یک نوار چسب، کاغذ خود را به تابلو بچسباند حتی اگر چسب هم نداشته باشی میتوانی از چسبهای قدیمی چسبیده شده استفاده کنی،اگر کاغذ نداشته باشی میتوانی در گوشه اطلاعیه های دیگران با خودکار ریز اطلاعیه خود را بنویسی،اینجا مداد ،خودکار،ماژیک ،دستنویس وتایپ شده فرقی ندارد، ،کافی است حرف خود را نوشته و روی تابلو بچسبانی و طی چند ساعت کل طلاب از آن باخبر شوند خصوصا اگر نوشته شما تاحدی ارزش خبری داشته باشد ،در حوزه علمیه اخبار شفاهی و غیر رسمی قدرتی برق آسا دارد و میتوان گفت:این تابلوها نقش بزرگترین رسانه را بازی میکنند خصوصا اینکه برخی حوزویان دوست دارند مسائل صنفی آنها در خارج از صنف مطرح نگردد .آنچه در زیر می آید گزارشی کوتاه از این تابلوهاست که اهمیت آن در درک فضای موجود در حوزه میباشد.

http://up.vatandownload.com/images/pgrxzx9z7v2zghge2zms.jpg

مسائل علمی و آموزشی:درس اسفارآیت الله محمدی ،یک ساعت به غروب ،فیضیه مدرس ساحلی-نشست علمی باعنوان امکان استفاده از روشهای پست مدرن در مطالعات اسلامی با حضور دکتر محمدرضا تاجیک و علیرضا قائمی نیا پنج شنبه ساعت نه صبح سالن کنفرانس دفتر تبلیغات ،اینها نمونه هایی از اطلاعیه های علمی و آموزشیه که معمولا بخشی از تابلو ها را بخود اختصاص میدن،اعلام زمان و مکان درس اساتید،اطلاعیه جذب و پذیرش مراکز تخصصی حوزه،اطلاعیه سخنرانی علما و بزرگان،اطلاعیه جذب پژوهشگر،اطلاعیه نشر کتاب،فروش تلخیص و..

مسائل سیاسی :بخشی از اطلاعیه ها سیاسین مثلا نوشته: تجمع طلاب ولایی در اعتراض به فلان ماجرا با سخنرانی قاسم روانبخش،یا اینکه یه طلبه ای یه چیزیو پیدا کرده و اونو کپی گرفته و چسبونده به تابلو مثلا نقش فائزه هاشمی در جریان اغتشاشات،یا مثلا در جریان حوادث سال 88 چندتا روحانی در تجمعات خیابانی در تهران شرکت کرده بودن وفردای همون روز بیچاره ها با عکسشون وآدرس محل کارشون توی تابلو چسبیده شده بودن،یه وقت میبینی یه طلبه انقلابی خودش در مورد ماجرایی اطلاعیه دستنویس صادر کرده و یه بزرگی از بزرگان حوزه رو زیر سوال برده ،البته در زمینه سیاسی ازاد بودن ماجرا باعث میشه که گاهی از یه نوشته کوچیک توسط یه طلبه یه شایعه بزرگ درست بشه و تبعاتی داشته باشه،طلبه ها وقتی اینارو میخونن در تکمیل اطلاعات بهم کمک میکنن و گاهی همون کنار تابلو یه گعده سیاسی براه میفته و گاهی هم موافق و مخالفی پیدا میشه و بازار داغ داغ میشه.

مسائل اقتصادی:زیر زمین اجاره ای دارای دواتاق ،حال ،آشپزخانه به قیمت دوازده میلیون تومان قرض الحسنه و ماهیانه نود هزارتومان واقع در نیروگاه ،خیابان جوادالائمه اجاره داده میشود،ساعات مراجعه هفت به بعد میباشد ،موتور هندا 88 شهاب ،کاملا سالم ،پانصدو بیست هزارتومان با تخفیف ویژه به طلاب،البته این کلمه تخفیف ویژه به طلاب تکیه کلام اکثر صاحبخونه ها ،بنگاها و فروشنده ها توی شهر قمه و سعی میکنن سر طلابو شیره بمالن ،مثلا یه موقعی بازار مضاربه داغ بود و بندگان خدا این طلبه های ساده پولشونو دادن دست یه کسائی که بعدا معلوم شد ورشکست شدن و طلبه ها هم دستشون جایی بند نبود کار بجایی رسید که اطلاعات وارد عمل شد و جلوی این کارها رو گرفت.اجاره و فروش خانه،فروش موتور و ماشین و زمین،فروش عسل،فروش گردو، و خلاصه شما فروش یه چیزایی رو میبینی که هرکاری کنی نمیتونی بفهمی این چه ربطی به حوزه و طلبگی داره.

مسائل فرهنگی:نمایشگاه کتب علوم انسانی با حضور ناشران داخلی و خارجی،از تاریخ بیست فروردین تا اول اردیبهشت واقع در موسسه امام خمینی برگزار میگردد،اصلاعیه نمایشگاه کتاب ودفاع مقدس،جشن میلاد ائمه علیهم السلام،مجالس عزاداری با حضور مراجع تقلید،دروس اخلاق بزرگان،اطلاعیه اعزام مبلغ به مناطق محروم و مرزی،فروش سی دی های درسی،مداحی،اطلاعیه آموزش منبر و مداحی،اطلاعیه آموزش حجامت،کلاس طب سنتی توسط استاد روا زاده،دوره های مهارتهای زندگی و...

مسائل صنفی:جلسه طلاب و فضلای شهرستان بوکان از ساعت ده تا دوازده صبح جمعه با حضور امام جمعه شهرستان در ادرس فوق برگزار میگردد،بحثهایی که مربوط به جمعهای طلبگی ،زندگی طلبه ها،مسائل خاص روحانیت میباشد،این مسائل صنفی گاهی ماجراهایی برای خودش درست میکنه مثلا میبینی یه طلبه کاغذی را دستنویس کرده و نحوه شهریه دادنو زیر سوال برده،یا یکی در مورد اصلاح حوزه یه چیزی نوشته و کلا همه رو قاطی هم کرده و محکومشون کرده و خب معلوم هم نیست که این طلبه کیه،

مسائل متفرقه:بعضی از اطلاعیه ها هم خیلی پراکنده هستن مثلا اطلاعیه فوت یکی از روحانیون که همه مشتاق میشن ببینن این بنده خدا کی بوده و جالب اینه که میبینی اخر اطلاعیه نوشته از طرف بیت ایت الله در حالی که معلوم نیست این بنده خدایی که فوت کرده اصلا چقدر درس خونده بود و بنده خدا بعد فوتش توسط بچه هاش ایت الله شده،یا مثلا میبینی یه عکسی از یه طلبه زدن و زیرش یه چیزایی نوشته شده بعدخوندن متوجه میشی که داستان پیاده روی یه طلبه سیرجانی در اعتراض به زمین خواریه که بعدا گرفتنش و رفته زندان و دوباره اومده بیرون و داره توی یه پارک زندگی میکنه،

خلاصه اینکه این تابلو اعلانات اونقدری بازدید کننده دارن که اگه بخوای خونه ای را اجاره بدی اونجا بنویسی بزنی در یه روز بیشتر از پنجاه نفر بهت زنگ میزنه و جالب اینه که بعد سه ماه که خونه اجاره رفته این زنگ زدنها ادامه داره،این تابلوها معمولا هر دوروز یه بار کامل توسط خدمه پاک میشن و فقط یه ساعت بعد پاک شدن میتونی ببینی که پر شدن،والبته یه چیز جالب اینه که کسی روی اطلاعیه دیگری نمیچسبونه،واینکه همه مطالب همو تحمل میکنن .شاید این تابلو تمرینی باشد برای اینکه طلاب بعدها که علمای بزرگی شدند بتوانند همدیگرو بهتر تحمل کنن.

ایام فاطمیه،آیت الله وحید خراسانی،هیات های مذهبی

سال 83 در چنین روزهایی مصادف با ایام فاطمیه با عده ای از طلبه های زنجانی در دفترحضرت آیت الله وحید خدمت ایشان رسیدیم،ایشان مواردی را درباره جایگاه حضرت فاطمه زهرا علیها سلام متذکر شدند ،پرچمی را بازکرده وبه توضیح محتوای این پرچم پرداختند:حدیثی درباره جایگاه آن حضرت نقش بسته بود وهمراه دوآیه قرآن که بگفته ایشان این استدلال میتواند کمر اهل سنت را بشکند،آیت الله تاکید داشتند طلبه ها باید ایام فاطمیه رابا راه اندازی دسته های عزاداری در شهر و روستا به عاشورایی دیگر تبدیل کنند،اما تاکید متفاوتی داشتند بر اینکه طلایه داران این دسته ها باید علما و روحانیون باشند،جلسه تمام شد برخی از دوستان طلبه به اصطلاح بروز میگفتند که ببینید یک مرجع تقلید شیعه چه تفکر ساده ای دارد میخواهد بایک پرچم در عصر ارتباطات کار تبلیغی انجام دهد اما چندین سال از این دیدار میگذرد وباید به تماشا بنشینیم و ببینیم آیا تدبیر یک مرجع تقلید سنتی کارساز بوده است یا توهمات طلبه های جوان و خام؟

مروری بر یک رخداد

پیش از دهه هشتاد دو نوع هیات مذهبی در سطح کشور فعال بود:

هیاتهای سنتی:این هیاتها که قدمت انها به سالهای دور میرسد در طول تاریخ با فراز و فرود به ارامی ادامه حیات داده اند بعد از انقلاب اسلامی نیز این هیاتها با همان روال سابق و کمترین تغییرات کار خود را ادامه میدادند،مهمترین مشکل این هیاتها عدم خلاقیت و پویایی بوده است وهمین مساله باعث شد جوانان کمتر رغبتی به این هیات داشته باشند ازین رو در این جمع های سنتی تعدادی با سنین بالا به چشم میخورد.

هیاتهای انقلابی و رزمندگان:این هیاتها جوانان مبارزی بودند که قبل از انقلاب در درون هیاتهای مذهبی تربیت یافته بودند و مهمترین مشخصه های آنان انقلابی بودن آنها بود، بعد از انقلاب اسلامی و در دوران جنگ نیز اینگونه هیات ها پاتوق بسیاری از جوانان پرشور انقلابی بود که تعداد زیادی از انها نیز به شهادت رسیدند،بعد از سالهای دفاع مقدس این هیاتها بمرور رنگ و بوی سیاسی بخود گرفت که اوج آن را میتوان در اواخر دهه هفتاد مشاهده کرد،این گرایش سیاسی بعضا تند،جلوه ای از حکومتی شدن این هیات را میتوانست نشان دهد مسئله ای که با هویت هیات ناسازگار بود از این رو فضای سیاست زده کشور باعث شد جوانان کمتر رغبتی برای حضور در این هیات داشته باشند.

هیاتهای جدید:در چنین وضعیتی که هیات مذهبی جذابیت خود را از دست داده بودند پدیده جدیدی در حال رخ دادن بود سید جواد ذاکر در کاشان با سبکی متفاوت و بعضا ساختارشکنانه  توانسته بود هزاران نوجوان وجوان را در هیاتی گردهم آورد البته شاید این هیات کمتر گرایشات فکری داشت اما از منظر احساسی و خلاقیت کم نظیر بود همین شاخصه باعث شد این مدل از هیات در مدتی کوتاه در سراسر کشور تکثیر شود مداحان جوان به تقلید از سبک ذاکر پرداختند سی دی های این مداحان بسرعت تکثیر شد و چنین بود که هیاتهایی جدید پدید آمد عکسها وجدیدترین مراسمات آنان در مدت زمانی کوتاه در سایتها قرار گرفته و توانست جوانان را جذب خود کند جالب بود که جوانان مذهبی و غیرمذهبی از این سبکهای عزاداری استقبال کرده بودند و این مساله را میشد از پنجره های باز ماشینها بگوش شنید.

 فعالیت های آیت الله وحید

آیت الله در راه یافته های خود مصمم بود از اینرو در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا س دسته عزاداری را در قم به راه انداخت و خود با پای برهنه در اول دسته حرکت میکرد این نوع حرکت بشدت مورد اقبال قرار گرفت مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی نیز همین روال را دنبال میکرد، آیت الله صافی نیز این روش را همراهی کرد به مرور در شهرهای بزرگ دسته عزاداری در روز شهادت حضرت زهرا س راه اندازی شد بسیاری از علما خود در ابتدای دسته عزاداری حرکت کردند ماجرایی که کمتر دیده شده بود ،آیت الله در کنار تشویق به راه اندازی دسته توسط علما و روحانیون از هیات های مذهبی نیز حمایت کرد شکر رایگان برای پخش شربت به آنها میداد هزینه برنج نذری ،شیر نذری و...را به علاقمندان عزاداری ارائه میکرد ،وچنین بود که هیاتها ایدئولوژی جدید خود را از میان دیدگاههای مختلف در حضرت آیت الله وحید یافته بودند،هیاتهای مذهبی دیدگاههای آیت الله را در میان اعضای خود توزیع کردند البته احساسات پرشورانه و جوانانه تندروی را به این دیدگاهها اضافه کرد.

بزرگترین دشمن موجود اهل سنت و وهابیت شناخته شد حتی برخی از هیاتها بصورت جمعی لعن را جاری میکردند،قمه زنی بصورت عبادتی والا ترویج میشد حتی برخی قمه زنی را در ایام شهادت امامان دیگر نیز رواج دادند،حمایت از فلسطین زیر سوال رفت چرا که زندگی مسالمت آمیز با یهود و مسیح در قرآن آمده بود اما حمایت از اهل سنت خصوصا اگر وهابی وناصبی باشند عملی زشت مینمود،علمای طرفدار تقریب شیعه و سنی فاسق شناخته شدند،لباس مشکی در دوازده ماه سال پوشش برخی از این هیاتها شد.

این هیاتهای مذهبی حضرت آیت الله را در زمینه عزاداری مراد خود میدانند به سخنان ایشان استناد میکنند ،سی دی های ایشان را بصورت گسترده توزیع میکنند،برخی تقلید خود را از مراجع دیگر به آیت الله تغییر داده اند ،آنها بدون اتکا به رسانه ها و امکانات دولتی توانسته اند اندیشه ای متفاوت را در میان بخش عظیمی از هیات ها جابیندازند.گرچه آیت الله برخی از تفکرات وتندروی این هیات را نمیپذیرد اما مخاطبان فراوان و پراکنده و بعضا تندرو بعیداست که پذیرای این تعدیلها باشند،اینک مکتب احساسی کاشان و مکتب فقهی و کلامی آیت الله وحیدخراسانی همدیگر را کامل کرده اند  و دسته عزاداری آنها نماد یک گفتمان جدید شده است گفتمانی که در مقابل گفتمان مسلط در زمینه فرهنگی موفق تر بوده است باید به انتظار نشست و اینده این گفتمان را تماشا کرد.

طلبه های پولکی ،طلبه های مفتکی

الو الو سلام ببخشید حاج آقای کیوان زاده ?سلام علیکم و رحمه الله بفرمایید،حاج آقا من از شهرستان زنگ میزنم میخواستم ببینم ممکنه یه روز در خدمت شما باشیم واسه جوانهای شهرما صحبت کنید؟ عرض کنم به محضرتون بنده دقیقا در جریان برنامه هانیستم شماره مسئول دفترمو میدم با ایشون تماس بگیرید موید باشید.

الو سلام ببخشیدآقای احمدی؟بله بفرمایید؟ حاج آقای کیوان زاده فرمودن برنامه دعوت رو با شما هماهنگ کنم،بله باید عرض کنم که حاج آقا وقتشون تا خرداد سال بعد پر شده ،خواهش میکنم آقای احمدی باور کنید جوونای ما دارن از دست میرن یه کاریش بکنید،حالا ببینم چیکار میشه کرد شاید بخاطر شما یکی از برنامه های حاج آقا رو کنسل کردم ببینم شهرتون فرودگاه داره؟نه متاسفانه ،بد شد که اخه وقت حاج اقا تلف میشه

آقای احمدی تو رو خدا یه کاریش بکنید شما،عرض کنم که خیلی خب شما یک و نیم میلیون به شماره حسابی که میدم واریز کنید،یه ماشین خوبم هماهنگ میکنید چون کمر حاج آقا مشکل داره ضمنا مسائل اسکان هم در شان آقا باشه و حاج آقا فقط یه جلسه صحبت میکنن،چشم هر چی شما بگین،راستی آقای احمدی حاج آقا در چه موضوعی میخوان صحبت کنن ؟عرض کنم که الان موضوع رابطه دختر و پسر خیلی مشتری داره واسه خودتونم خوبه جوونا جمع میشن مجلستونم شلوغ میشه آقای احمدی ب ب ببخشیدا فقط فقط مبلغ زیاد نیست؟ اخه ما همه گروهمون جوون هستن و در آمد و ... ندارن ،ببینید برادر من از اول چون فهمیدم شما کار فرهنگی میکنید رعایت شما را کردم والا...باشه چشم چشم راستی برادر سعی کنید برای تبلیغ مجلستون چندتا از عکسای خوب حاجی رو بنر کنید البته عکسی که بالاش عکس مقام معظم رهبری هم باشه خودم واستون ایمیل میکنم بله چشم چشم. یه مساله دیگه ،بله بفرمایید:حاج آقا دوس دارن مکان جلسه یه جای باکلاس باشه مثل سالن آمفی تئاتر،فرهنگ سرا و...آخه کسی مسجد جمع نمیشه .

1-امروزه بسیاری از طلاب با آگاهی از اینکه ممکن است در عالم طلبگی وضع معیشت خوبی نداشته باشند با اخلاص و قصد رشد و تعالی خود و جامعه وارد حوزه های علمیه میشوند و این مساله را برای خود حل کرده اند که در این راه مقدس باید با قناعت سازش کنند و به ارزشهای والاتری چشم داشته باشند،آنچه امروز در جامعه طلاب و روحانیون به چشم میخورد این است که اکثرطلابی که طلبگی را دنبال میکنند زندگی متوسط و پایین تری دارند،البته بگذریم از درصد کمی که ممکن است شغل خاصی داشته باشند و زندگی مرفهی را در پیش گیرند.وجالب این است که این عده کم در نظر مردم بیشتر جلوه میکنند.

2-از قدیم رسم بر این بوده است که طلبه های علوم دینی در میان مردم حضور داشتند و معارف دینی را به ایشان منتقل میکردند ،مباحث عقیدتی،اخلاق و احکام را برای مردم بیان میکردند برخی از آیین های دینی را برای مردم اجرا میکردند و مردم نیز در مقابل آشنایی با دین و دین داری و زحمات طلاب با رغبت مبالغی را به ایشان کمک میکردند ،از منظر سیاسی- اجتماعی نیز این روال یک نتیجه مهم داشت و آن اینکه روحانیون و مردم در پیش آمدهای سیاسی همدیگر را حمایت میکردند گرچه مسله حمایت بیشتر انگیزه عقیدتی داشت اما نقش مسائل دیگر نیز بی تاثیر نبوده است،بطور مثال در ماجرای فتوای تاریخی میرزای شیرازی ،آنچه باعث شد این فتوا در تاریخ زنده بماند همسو شدن مسائل دینی و منافع مالی مردم بود،بر این اساس روحانیت روشنفکران مردمی محسوب میشدند و هم از دین آنها حمایت میکردند و هم از منافع دنیوی مردم ،میتوان گفت روحانیت نقش نهاد مدنی را ایفا میکردند.

3-امروزه عده ای  از طلاب که البته تعداد آنها بسیار محدود است وضعیت متفاوتی را نسبت به طلاب دیگر برای خود رقم میزنند آنها با اتکا به امتیازهایی که ممکن است همه آنرا نداشته باشند روال جدیدی را در تبلیغ دین در پیش گرفته اند که کمتر میتوان از آن دفاع کرد،این عده برای جمع کردن مرید و طرفدار موضوعات خاصی را انتخاب میکنند که ممکن است اولویتها و مشکلات جامعه نباشدو بعضا مشاهده میشود مبالغ کلانی نیز دریافت میکنند ،گرچه ممکن است این مبالغ را در زمینه های خیر هزینه کنند ،این روال جدید که بعضا حمایتهای صدا و سیما نیز در ان بی تاثیر نبوده است ،علمای بزرگ و اصیل را از چشم مردم دور نگه میدارد ،از سوی دیگر این مبلغین ذائقه جامعه را از نیازهای واقعی و اصیل به سمت نیازهای کاذب وزودگذر روانه میکنند که در دراز مدت دینداری مردم را با چالشهای جدی مواجه میسازد.

4-این سنت حسنه در فرایند جامعه پذیری به نسل جدید کمتر منتقل شده است بخشی از مردم در یک حرکت نسبتا افراطی این سنت را زیر سوال میبرند،غافل از اینکه روحانیتی که در سمت و سوی مردم باشد آزاد خواهد بود و از مردم دفاع خواهد کرد و این مسئله ای است مهم ،که کمتر نیروی سیاسی در ایران بتواند آن را انجام دهد،از سوی دیگر روحانیت مردمی ،دغدغه دین مردم را بیشتر خواهد داشت و این میتواند در سلامت جامعه نقش موثری را ایفا کند.البته باید خاطر نشان کرد نتیجه مشاهدات در مورد روال عموم طلاب این است که آنها با اخلاص تمام به تبلیغ دین میپردازند و از مردم انتظاری ندارند اما مساله احیای یک سنت حسنه اجتماعی است که زوال آن میتواند تبعات منفی در جامعه داشته باشد.

مباحثه طلبگی چیست؟

مباحثه طلبگی ،اصطلاحی که در سالهای اخیر در فرهنگ اصطلاحات سیاسی -اجتماعی حایی برای خود پیدا کرده است،گاهی در بین دعواهای سیاسی مجلس، نمایندگان گفتگوهای داغ خود را مباحثات طلبگی مینامند و گاهی نیز در برخی از مناظره های علمی یا سیاسی طرفین، مناقشات و برخوردهای تند با یکدیگر را مباحثه طلبگی مینامند،اما براستی مباحثه طلبگی چیست؟
مباحثه طلبگی روشی متداول جهت فهم دقیق علوم حوزوی است که طلاب در طول دوره تحصیل خود از این روش استفاده میکنند:
1- نحوه مباحثه:طلاب پس از شرکت در درس استاد و یادگیری آن،درس مورد نظر را بتنهایی مطالعه میکنند تا دوباره با دقت تمام ،درس را دوره کنند و بتوانند بر آن تسلط نسبی پیدا کنند،برای تسلط بهتر بر درس سعی میکنند یک شرح یا حاشیه ای که ان درس را بیشتر موشکافی کرده است را مطالعه کنند تا احاطه کامل بر درس داشته باشند،پس از مطالعه در فاصله ای چند ساعته از درس ،طلاب چند نفری که هم مباحثه  هم هستند جمع میشوند ،قرعه کشی میشود تا معلوم شود چه کسی باید درس را توضیح دهد ،فرد مشخص شده فهم خود از آن درس را برای هم بحثان خود توضیح میدهد و احیانا به سوالات و اشکالات انها پاسخ میدهد،درواقع هر گروه بحثی بعد از حضور در کلاس و مطالعه فردی، بصورت جمعی نیز تلاش میکنند با مشورت هم آن درس را بهتر متوجه شوند.نکته مهم اینکه طلاب سعی میکنند بر کسی که درس را توضیح میدهد اشکالاتی وارد کنند و او باید بتواند به اشکالات جواب دهد،همین چکش کاریها باعث درک بهتر درس میشود.
دو شیوه ارائه بحث:
الف:
برخی از طلاب ابتدا کتاب را بسته و از خارج از کتاب محتوای بحث را بیان میکنند و پس از کامل شدن محتوا کتاب را باز کرده عبارتها را میخوانند و محتوا را بر ان تطبیق میکنند. ب-برخی از طلاب نیز از همان ابتدا از روی کتاب عبارتها را میخوانند و محتوا را نیز در ضمن ترجمه ارائه میکنند.

2-هم مباحثه ها:طلبه ها برای اینکه بتوانند بحث کنند باید هم بحث داشته باشند ،تعداد نفرات بهتر است سه نفر باشد،اگر طرفین بحث دونفر باشند در صورت غیبت یکی از این دو بحث تعطیل میشود از این رو بهتر است طرفین بیشتر از دو نفر باشند،اما طرفین اگر بیشتر از سه نفر باشند کیفیت کار با مشکل مواجه میشود چرا که در صوت تعدد هم بحث نوبت برای توضیح مطالب برای هریک از افراد کمتر حاصل میشود .بهتر است گروه بحث به لحاظ علمی نزدیک به هم باشند ،اگر یکی از هم مباحثه ها قوی تر از بقیه باشد بمرور نقش استادی بخود میگیرد و بقیه باید شاگرد او باشند و این با روح مباحثه که مشارکت همه را طلب میکنند منافات دارد.لازم بذکر است که هم مباحثه ها در یک درس باید ثابت باشند.

3-کتابهای کمک درسی:طلاب برای فهم بهتر درس علاوه بر گفته های استاد از منابع کمکی نیز استفاده میکنند،منابع کمکی ممکن است پاورقیهای نسبتا مفصل همان کتاب یا حاشیه هایی باشد که بر کتاب نوشته شده است،برخی از اساتید شرح هایی نیز بر کتابهای درسی نوشته اند که البته استفاده از شرح های عربی بیشتر مفید خواهد بود.
فواید مباحثه:
الف: تسلط بر درس:نشتن پای درس استاد،آماده کردن مطالب برای بحث ،و ارائه درس برای دوستان و هم مباحثه ها باعث میشود تسلط کافی بر درس حاصل شود ،گویا طلبه خود را آماده تدریس میکند و درس خوانده شده را برای چند نفر تدریس میکند و این تدریس باعث میشود طلبه بر درس احاطه داشته باشد،پرسش و پاسخهای جدی در بحث ابهام ها را از بین میبرد،و همین شیوه باعث میشود درس در ذهن طلبه ماندگاری بیشتری داشته باشد.

ب-بالا بردن قدرت استدلال و بیان:
با توجه به اینکه طلبه باید پاسخگوی سوالات و اشکالات دوستان خود باشد سعی میکند با بیان دلایلی آنها را قانع کند و ممکن است آنها براحتی قانع نشوند و بحث ادامه یابد تا یکی از طرفین بحث ،استدلال خود را به کرسی بنشاند ،همین ارائه استدلالها بمرور ذهنی قوی را ایجاد خواهد کرد ،از سوی دیگر با توجه به ارائه مطلب توسط خود طلبه، بمرور قدرت بیان و گفتار طلبه تقویت خواهد شد.

نکته:نکته قابل توجه در این مباحثه ها این است که طلبه های هم بحث دوست و رفیق صمیمی هم هستند و ممکن است در فهم درس باهم چالش و اختلاف نظر داشته باشند گاهی کسانی که از دور نظاره گر بحث طلاب هستند فکر میکنند طلبه ها دعوا میکنند اما بعد از پایان بحث ،این طلبه ها دوستان صمیمی هم هستند،این صمیمیت و هدف مشترک و مقدس است که سیاستمدارن را به طمع انداخته است تا اسم دعواهای خود را بحث های طلبگی بنامند.

دید و بازدید عید از نوع طلبگی

گسترش سبک زندگی نیمه مدرن و کمرنگ شدن ارتباطات چهره به چهره مسئله ای است که خانواده ها را از همدیگر دور کرده است هفته ها و ماه ها میگذرد و خویشاوندان از حال هم بی خبر هستند،دوری پدر و مادر از فرزندان،  برادر از خواهر و...مشهود است. درچنین وضعیتی جایگاه عید نوروز در نزدیک کردن قلوب به یکدیگر ممتاز است،طلبه ها نیز مانند دیگر افراد جامعه از این فرصت استفاده کرده و از خویشاوندان عید دیدنی میکنند البته در این بازدیدها خواشی جالبی ایجاد میشود که اشاره به برخی از آنها خالی از لطف تخواهد بود.

سوالات طلبگی:در این دید و بازدیدها یکی از بحثهای ثابت مردم در مورد مسائل طلبگیه،مثلا اینکه شماها درستون چه جوریه؟کی تموم میشه؟بهتون مدرک هم میدن؟شهریتون چقدره؟عمامه گذاشتن اجباریه؟شما میتونید قاضی بشید؟یا اینکه چرا نمیایید برید عقیدتی نیروهای مسلح که خیلی ازتون حساب ببرن؟البته از اونجایی که سیستم حوزه اونقدری پیچیده است که هر چی توضیح بدی ،سال بعد هم میخوان اینارو بپرسن،بعضی از طلبه ها بعد چند سال هنوز سر در نیاوردن توی حوزه چه خبره،البته این پیچیدگی خوبیایی هم داره و اون اینه که کسی نمیفهمه داری چیکار میکنی،بعد توضیحات مفصل میگن که اره دیگه درسهای حوزه تمومی نداره دریاست دیگه و البته طلبه هم یه ژست میگیره و میگه بله همینطوره درسهای حوزه واقعا دریاست ،این بحثها هر سال در ایام عید ادامه داره.

سوالات شرعی:بخشی از گفت و شنود ها سوالهای شرعیه که با حضور طلبه پر رنگتر میشه و موضوعات مختلفی رو مطرح میکنن مثلا پیرمردها و پیر زنها میگن در شبانه روز ده تسبیح ذکر میگیم و اینکه لا اله الاالله بیشتر ثواب داره یا صلوات؟یا اینکه میشه قضای نماز شب رو خوند؟یا در مورد قضای نمازهای واجب سوال میکنن،یا در مورد نماز نشسته سوال دارن ،جوانترها اگه باهات راحت باشن در مورد دوست دختر و دوست پسر حرف میزنن و البته خیلی دوست دارن شما یه راه حلی بدی که شرعی باشه و البته اگه این طلبه ما یکم اهل تساهل و تسامح باشه جذب حاجی میشن،بعضی از این آقایون شیطونم بدور از چشم خانمشون یواشکی در مورد صیغه کردن میپرسن و خلاصه اگه حاجی هم همراهی کنه نمیخوان حرفا تموم بشه،نوجونها معمولا از تقلید کردن و مرجع تقلید سوال میکنن،و البته اگه راحت باشن دوس دارن در مورد مسائل بلوغ بیشتر بدونن،البته بعضا سوالهایی پرسیده میشه که هم جدی هستن و هم چالشی مثلا:این وامهای که با24درصد سود میدن کجاش شرعیه؟تراشیدن ریش حرامه؟استفاده از ماهواره حکمش چیه؟مسئله اینه که اکثر اونایی که این سوالها را میپرسن ریششونو زدن و تو خونشون دوتاهم بشقاب دارن واین طلبه بیچاره وسط منگنه میمونه چی بگه؟ و البته بعضی از طلبه ها هم یاد گرفتن که ببینید :در این مورد اختلاف نظروجود داره و خلاصه یه جورایی ...

توجه به خانواده طلبه:خیلی از مردم به خانواده طلبه خیلی حساسن مثلا خانمها نگاه میکنن ببینن همسر طلبه چی پوشیده ،طلا داره یا نه،روسری و چادرش چند تومنیه،کفشهای پاشنه بلند پوشیده یا کفش راحتی ،جوراباش رنگیه یا تیره،خلاصه با تیزبینی که بعضی از خانمها دارن فوری میتونن یه چیزهایی رو کشف کنن،طلبه اگه بچه کوچیک داشته باشه حساسن ببینن بچه رو طلبه بغل میکنه یا همسرش و البته خانمها بدشون نمیاد ببینن طلبه بچه رو برداشته و اینو بعدا در تقابل با همسر خودشون استفاده کنن و بکوبن سر همسرشون،اگه طلبه دختر بچه چند ساله داشته باشه انتظار دارن دختر از همون سن کودکی چادر سرش کنه،یا اینکه میپرسن دخترم قرآن بلدی بخونی ؟امان از روزی که دختر طلبه بازی آنلاین بلد باشه اما چندتا سوره بلد نباشه .

حرفهایی از طلبه های دیگر:خیلی از مردم وقتی طلبه رو میبینن شروع میکنن از خاطرات زیارت کربلا و سوریه و مشهد ومکه ،وامان از روزی که طلبه بیچاره نرفته باشه که باید فقط گوش کنه و بله بله بگه اونم طلبه ای که یه جورایی کارش حرف زدنه،بعضی ازین خاطرات چند سال تکرار میشه وطوری که شما میتونی پیش بینی کنی که تا اخر قصه چیه،از روحانیون کاروان حرف میزنن واینکه اونارو میشناسی یا نه،و خلاصه اینکه از خوبی ها یا خفتهای اونا میگن،انتظار دارن شما همه روحانیارو بشناسی مثلا میگن توی خیابون ما یه طلبه زندگی میکنه میشناسی؟ شما ازشون نشونه میخوای میگه که قدش بلنده و لاغره، و معلوم نیست با این نشانه ها چه جوری میشه کسیو شناسایی کرد،بعضیا شکایت میکنن از امام جماعت مسجد محلشون که این حاجی نماز جماعت رو اونقدر طول میده که ادم پدرش در میاد و...

طرح مباحث سیاسی:بعضی ازمردم هم تصورشون اینه که طلبه بنده خدا دستش بجایی بند شده،از گرانی و ...گلایه میکنن ومیگن اینارو به بالاییا برسونید،بعضیا از ادارات گله دارن،بعضیام که یه کم تندروی میکنن میگن که بنده خدا واسه چی طلبه شدی این نظام رفتنیه،غافل ازینکه طلبه بنده خدا مسئلش خدمت به اسلام بوده نه پست و مقام،بعضی از طلبه هام که خودشون سرشون درد میکنه واسه مباحث سیاسی شروع میکنن به مقوله روشنگری و میبینی که جلسه رو دونفر گرفتن دستشون بقیه هم موندن سرکار ،خلاصه ادم صفای عید از یادش میره و احساس میکنه تلویزیون توخونه بصورت زنده داره برنامه اجرا میکنه.

چند نکته:

1-ارتباط چهره به چهره و نزدیکی قلبها:واقعیت این است که ارتباطهای حضوری و چهره به چهره نقش بسیار موثری در موردنگرش مردم نسبت به روحانیت دارد شاید بسیاری از مردم با یک طلبه از نزدیک گفتگو نکرده اند،با دیدن یک طلبه و حرف زدن با او احساس میکنند که طلبه هم مانند یکی از آنهاست براحتی میتوانند دیدگاههای خود را مطرح کنند با طلبه مباحثه کنند بخشی از حرفهای آنها را نپذیرندو...

2-پرهیز از بحثهای تنش زا:یک ملاقات چند دقیقه ای محلی برای محبت کردن و باخبر شدن از احوال همدیگر است ،پرداختن به برخی از مسائل تنش زا خصوصا جنگ و جدالهای سیاسی فایده اینگونه جلسات را از بین خواهد برد ضمن اینکه نمیتوان در چند دقیقه نظر شخصی را خصوصا در زمینه مسائل سیاسی-اجتماعی تغییر داد .

3-نکته بیاد ماندنی:آنچه از این جلسات بیاد خواهد ماند نوع برخورد و رفتار طلبه ها با دیگران است برخورد مودبانه وهمراه با احترام به دیگران میتواند ماندگارترین اثر را داشته باشد،نباید این جلسات را فرصتی برای منبر رفتن در نظر گرفت این نوع جلسات اقتضائات خود را دارد.